نمي دوني چقدر لذت بخشه که از تو مي نويسم
شايد کسي درک نکنه اما حسي که من دارم رو نميشه وصف کرد
باز هم براي تو مي نويسم که اميد ديدار نگاهت منو زنده نگه مي داره
تويي که شهد شيرين عشق رو بر لبانم نوشاندي
تا بار ديگر زندگي رو از سر بگيرم
مهتاب بدون نور چشمهاي تو خاموشه
تو مي تابي دل خسته ام رو بي تاب تر مي کني
مثل بارون بر تن تشنه ام مي باري و سيرابم مي کني
اين همه شور و هيجان رو مديون صداي مهربون توام
تمام فصلها با وجود پاک تو زيبا و شيرينه و بي تو زيباترين ها
و تمام لحظاتم سرد و غمگينه
بمون تا براي هميشه با تو عاشق بمونم
با من بمان که هرم نفس هايت گرمي سراي من است
و گرمي دستانت آرامش بخش رويا هاي من
ميلاد تو شادي بخش هستي من است
وجود تو بهانه سر مستي من
بهترينم با من بمان
بمان و فراموشم نکن
و تا ابد در کنارش باشم
چه بخواي چه نخواي مي موني در يادم
C†?êmê§ |