دل تو دلم نیست دل من پیش تو گیره
دست خودم نیست دل من واست می میره
دل تو دلم نیست اون روزا دل بی قراره
دست خودم نیست طاقت دوری نداره
دل تو دلم نیست وقتی دستام و می گیری
گریم می گیره وقتی از پیشم تو میری
دست خودم نیست می دونم می خوام فدا شم
دل تو دلم نیست من می خوام مال تو باشم
با تو من همیشه تو رویام بی تو من غرق تمنام
میخوام دستاتو بگیرم ببین واسه عشقت میمیرم
هی...
†??'§ : باز هم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش 16, آواره مرگ , وب سایت آواره مرگ, سایت اواره مرگباز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, باز هم بی کسی رو چاره کردیم , آواره مرگ, ,
??ادامه مطلب??
آن روي کثيف سکه
درون يک کلاس درس دانشگاه/ ميان دختران يک دختر زيبا و مه رو بود/
جمالش حسرت بوم کمال الملک/ لبانش سرختر از حمله چنگيز/
دو ابرويش کنار هم/ شبيه شاه بيت شعر يک شاعر/
فتاده آتش عشقش ميان جزوه هاي درسي استاد و دانشجو/
ولي با اين همه عاشق/دل مغرور آن دختر/اسير يک جوان همکلاسي بود ايلاتي/
جواني زاده يک کوچ/جواني خوش قد و زيبا/ولي چون گپه هاي دختران ايل رمزآلود/
جوان محجوب و تنها بود/ وتنها مونس او يک کمانچه يادگار ايل/
تمام ايل روحش منزلي ديگر و در ييلاق ديگر بود/
دل او اهل ايمان اهل معنا بود/براي خود سلوکي داشت/
و در پيمودن آن هفت شهر کشور عطار/
زماني در چمنزار طلب يک اسب رهپيما و گاهي در بيابان گم حيرت ز نوميدي کفرآميز لوکي داشت/
چه گويم ماهي شوريده قلبش/ بجاي مژه قلابي دختر/فتاده در غم يک صياد زيباتر/
هميشه اسب سرکش دختر/هواي قلعه وصل جوان را داشت/
جوان اما به کيش عاشقي مات رخ يک شاه ديگر بود/اسير ماه ديگر بود/
از آن رخساره بنمودن ها/و زآن پرهيز کردن ها- که سعدي نيز فرموده ست:/
جوان هر روز بازار خود را تيزتر مي کرد و دختر عاشق او بيشتر مي شد/
کنار پوچي آن شهر/حريم يک مزارستان خلوت بود/مزارستان زيبايي پر از کاج و صنوبر ها/
پر از فرعون و موسي ها/پر از خرهاي عيسي ها/پر از کشورگشايي هاي نادرها/پر از ياهوي درويشان/
جوان گاهي براي لذتي مخصوص/به آن عبرت کده مي رفت/
??ادامه مطلب??
هی هی هی
تو که داری میری تنهام می ذاری
نگو از درد دلم خبر نداری
تو که یه روز گفتی برات می میرم
حالا امروز می بینم دوسم نداری
هی هی هی
منو باش به عشقت گفتم آسمونی
می گفتم معنی احساسو می دونی
ترانه پشت ترانه گریه کردم
تو دلیل گریه هام بلای جونی
??ادامه مطلب??
چند شب پیش فیلم در امتداد شهر رو نگاه می کردم، آخرای فیلم یه آهنگ زیبای عاشقانه بود که دوست داشتم برای شما هم قرارش بدم. امیدوارم لذت ببرید. اول متن آهنگ…
کی فکرش و می کرد اینجوری تموم شه
همه ی آرزوهام انقدر ساده حروم شه
کی فکرش و می کرد یکی از ما آخرش تنها بمونه
******
از دست دادیم همدیگرو دنیا تنهامون گذاشت
عشق بین من و تو پایان خوبی نداشت
تنهای تنها شدیم چشمامون بارونی شد
قلبم اینجا بعد تو تو خلوت زندونیه
??ادامه مطلب??
در هنگام خرید لباس های پاییزی دقت کنید
لباس هایی با جیب های بزرگ…. برای دو دست… شاید این پاییز عاشق شدید…
??ادامه مطلب??
یه اتفاق خیلی جالب! امروز یه دفعه ای یاد سهراب افتادم، وارد سایتش شدم و خواستم زندگینامه اش و بزارم تو سایت تنهایی که دیدم… دقیقا دقیقا دقیقا امروز روز تولدشه! خیلی جالب بود برام. لذت می برم از این تقارن های زندگی! حالا بخونید زندگی نامه اش رو که از نوشته های خودش اقتباس شده! راستی… سهراب، تولدت مبارک.
سهراب سپهری نقاش و شاعر، ۱۵ مهرماه سال ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد.
خود سهراب می گوید :
… مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت ۱۲٫ مادرم صدای اذان را میشندیده است… (هنوز در سفرم – صفحه ۹)
پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر.
وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.
… کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند. پدرم تلگرافچی بود. در طراحی دست داشت. خوش خط بود. تار مینواخت. او مرا به نقاشی عادت داد… (هنوز در سفرم – صفحه ۱۰)
درگذشت پدر در سال ۱۳۴۱
??ادامه مطلب??
C†?êmê§ |