عاشـــــقـــــانه هایـــــم را برای که مــــیــــگــــویــــــم؟؟
برای قــلـبــــی خائــــــــــــــــن ،
برای چشـــمانی هـــوســـــــــران ،
برای گـــــــوش هایی کــــــــر ،
برای چشــــــــــــمانی کـــــــــور ،
یا برای دســـتـــــــانی بی حـــــس؟؟؟
نه برای تو نـــــــمـــیـــــــگـــویـــم مـــــرد مغـــــــرور
که از قـــلــبــــی شـــکــســـته ،
از دخـــتـــری با چــــــشــــم هایـــــی زلال ،
با قــلـــبـــــی پاکـــــــــــــ با دســـتــانــی وفــــادار ،
با عـــشـــقـــــــــی ابــدی و با ســـرشــتــی خـــدایـــــی
خـــــبـری نــــــمــیــگــــیــــری .
برای تو نــــــمــــــــیـگـــویـــــــم و نـــــــــمیـسـرایم
که مـغـــــرورتــــــــر و ســــــــخـــــت تـــــر شـــــــــــوی ،
تـنـــــها عــاشـــــقـــانه هـــایــــم را با چــشــــمانـــی تــــر ،
با بـــغــــضــــی خــفــــــه شده و بـیــــــصدا ،
با اشـــــــک هــایــــی روان برای دل عـــاشـــقـــم
و
خــــدای عـــاشــــقـــــان خــــــــواهــــم گـــــفـــــت …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
ایـــن روزها چقـــدر دلــــم برایـــت تنـــــگ مـــی شــود…
کـســـی نمـــی دانــد چــرا ؟؟؟!!!
کـســـی نمــی پـرســـد چـرا ؟؟؟!!!
امــا مـن سخــت آشفتــه ام و چـقـدر بـی تـاب…
مـــی گویـند ایـن روزهـا عـاشــقــــی هـم پیشیــه ای اسـت نــو …
امـا مــن عــاشــقــی پیشــه نـکـرده ام …
مــــن پیشـــه ام عــاشقــــی اســت …
از آن روز کـه ابتـدایــی نـداشــت…
مـن سـالـهـاسـت کـه عـاشــق تـــو هـسـتـم …
یـادت مــی آیـــد آن روزهــای سـرشـار از شــادی را…
آه کـه چـقــــدر خـــســـتـــه ام …
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
نمی دونم از کجا و چطور بگم
وقت رفتن رسیده و به اجبار باید از کنار شما رفت و تنهایی وترک کنم…
ولی متاسفانه باید رفت و کاری نیمه تمام را به پایان برسانم…
امیدوارم بخاطر تمام کم کاری ها و کمبودهایی که زندانی برای سایت گذاشت
و یا بدی در حق کسی کردم
من را ببخشید …
از این پس بجای من موناخانوم به عنوان ادمین تنهایی فعالیت خودشون وآغاز می کنند
امیدوارم مثل همیشه کنارشون باشید وبرای موفقیت سایت تلاش کنید…
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است...
رفته و چقدر زود از یاد برده که
نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست
که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست
و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشید و
صبوری کند....
تا از یاد ببرد صاحبش را...
تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را
فراموش کند....
و فراموش کند که روزی کسی بود
که برایش زندگی بود......
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشت
اصلا نمی دونست عشق چیه عاشق به کی می گن
تا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بود
و هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش میخندید
هرکی که می ومد بهش می گفت من یکی رو دوست دارم
بهش می گفت دوست داشتن و عاشقی مال تو کتاب ها و فیلم هاست….
روز ها گذشت و گذشت تا اینکه یه شب سرد زمستونی
توی یه خیابون خلوت و تاریک
داشت واسه خودش راه میرفت که
یه دختری اومد و از کنارش رد شد
پسر قصه ما وقتی که دختره رو دید دلش ریخت و حالش یه جوری شد
انگار که این دختره رو یه عمر میشناخته
حالش خراب شد
اومد بره دنبال دختره ولی نتونست
مونده بود سر دو راهی
بقیه در ادامه مطلب
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg, ,
??ادامه مطلب??
نمیدانم به گوشت میرسد آنجا صدای من , نمیدانم تو هم احساس خواهی کرد چون من درد هجران را ؟ نمیدانم تو هم شبها به یاد آن شب دیدار ! , چراغان میکنی از اختران اشک دامان را ؟ نمیدانم تو را شبها اگر خوابیست , می بینی مرا در ابر رویاها که می گریم ؟ نمیدانم گرامی داشتی آن عهد و پیمان را ؟ نمیدانم تو را هم از درون خسته دل , از درنگ خسته تقویم بیزاریست ؟ نمیدانم به خاطر داری آن ساعت که میگفتی و می گفتم : فراموشت نخواهم کرد تا جاوید ؟ نمیدانم تو را هم هست این امید که روزی از پس آن کوههای دور , بناگه دختر خورشید , بر قلب سیاه تیرگی تازد ؟ نمیدانم . نمیدانم
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
از این شاخه به آن شاخه پریدی ، از این قلب رفتی و به قلبی دیگر نشستی ، عین خیالت نیست که دلم را شکستی، انگار نه انگار که روزی با هم عهدی را بستیم!
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
به تو ای دوست….
ولی افسوس نشد
†??'§ : آواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش, آواره, مرگ, باز, هم, بی, کسی, رو, چاره, کردیم, avarehmarg,
به کلینک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم فهمیدم که بیمارم خدا فشار خونم را گرفت معلوم شد که لطافتم پایین آمده زمانی که دمای بدنم را سنجید دماسنج 40 درجه اظطراب را نشان داد آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود و انها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند به بخش ارتوپد رفتم چون نمی توانستم با دوستانم باشم و انها را در آغوش بگیرم بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را از آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم* خدای مهربانم برای همه مشکلات به من مشاوره رایگان داد*به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم هر روز یک لیوان قدردانی بنوشم/ قبل از رفتنم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم /هر ساعت یک کپسول صبر یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم/زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم/و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم .امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند.
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ, کلینک خدا, کلینک, خدا,
ساده است
کاشتن یک گل
راحت است
چیدن ان
و چه تلخ است
که ان ساقه ی سبزش
زینت دست پلیدی بشود…
افسوس که سخت
می شود احساس گلی را فهمید
که بیهوده پرپر شده است…
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ,
مانند یک بهار …
مانند یک عبور …
از راه می رسی و مرا تازه می کنی …
همراه توهزار عشق از راه می رسد …
همراه تو بهار …
بردشت خشک سینه من سبز می شود …
وقتی تو می رسی …
در کوچه های خلوت و تاریک قلب مـــــــــن …
مهتاب می دمد …
وقتی تو می رسی …
ای آرزوی گم شده بغض های مـــــــــن …
من نیز با تو به عشق می رسم ….
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ,
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی میان این هیاهوی آدمها،کسی سراغی از وجود تنهاییم نمی گیرد!
با سایه ام حرف میزنم …
وقتی همه بدنبال خوشبختیِ خیالیِ خود روز را به شب سنجاق میکنند!!
وقتی که تنهاییِ سردِ من،
میان حجم خالیِ نبودنِ کسی
از یاد میرود….
وقتی که دیوار پشت سر،تنها تکیه گاه بی روح من است.
وقتی که تو به روزمرگی های تنهای من بی توجهی؛
من با سایه ام حرف میزنم…
وقتی که دهانم پراز حرف است و کسی نیست لقمه ای درد دل با من شریک شود!
وقتی که عید من با جای خالی از حضور کسی پر نمی شود…
من با سایه ام حرف میزنم…
میدانم به تراوشات ذهن خسته ام می خندی
بخند
آری بخند به نداشته هایم که تو برای داشتنش چشم بینایی نداری!!
بخند اما…
یادت باشه کنار تنهایی شب های من نداشته هایم را به رخ نکشی!!
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ,
دیوار سرد تنهاییم…
سلام
امشب درد دل های نا تمامم را برای تو آوردم…
حقیقتش را بخواهی محرمی جز تو دراین بازار کساد بی کسی ندیده ام!
گذشته ها شاید از سردی و سکوتت می رنجیدم
اما امشب خوشحالم مونس دردها و گلایه هایم تویی!!
تویی که باهمه سردی و سکوت
باز هم درد دل های تکراریم را می شنوی و پشتم را خالی نمی کنی…
تکیه که بر شانه ات میزنم…بر سرم خراب نمی شوی…
کاش این آدمک های انسان نما هم از تو یاد بگیرند…
یاد بگیرند
وقتی بهشون تکیه می کنی…
پشتت را خالی نکنند
با زخم زبانشان بر زخمت مرحم نگذارند
خیانت نکنند
دورت نزنند
اما…
دل خوشم به داشتنت دیوار..
گرچه برای درد دل های ناتمامم مرحمی نیستی تا آرامم کنی
اما مطمئنم که زخمی بر زخم هایم نمی نشانی…
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ,
با سلام
به اطلاع کلیه بازدید کنندگان می رسانیم »
وب سایت اموزشکده دهرم شروع به کار کرد
06/01/1392
†??'§ : آموزشکده دهرم - اواره مرگ,
می شود باران ببارد؟
همین امشب!
قول می دهم فقط
قطره های پاکش را بغل کنم!
و بی هیچ اشکی
دستهایش را بگیرم
قول می دهم
فقط بویش را حس کنم!
اصلا اگر ببارد
فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم
قول می دهم برایش شعر نگویم
فقط… می شود؟
امشب…. ؟
خدایا
دلم به اندازه تمام روزهای بارانی …
برای باران تنگ است!!
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ,
نفس می کشم هنوز…
نفس می کشم وقتی سال دیگری هم از پرواز تو گذشت…
و باز هم آخرین پنجشنبه سال آمد و آهسته از کنارم گذشت و من باز هم ندیدمت…
غبطه می خورم به این همه هیاهو
هیاهوی بازماندگانی که برای دیدار عزیز سفرکرده شان عازم مزارشان هستند
هر کدام گلی یا گلابی بدست دارند
تا پرپر کنند به یاد خاطره عزیزشان
یا مزارش را با بارانی از گلاب غسل دهند به یاد عطر عزیزشان
و من امسال هم غبطه می خورم…
به پنجشنبه های آخر سالی که تو را دراغوش گرفته اند در غیاب من…
غبطه می خورم به خروارها خاکی که تو را در بر گرفته اند بجای آغوش من…
خاکی که من تمام دنیایم را به دستش سپردم و حق دیدارش را ندارم!!
†??'§ : آواره مرگ - بهنوش, باز هم بی کسی رو چاره کردیم, آواره مرگ, وبسایت اواره مرگ,
C†?êmê§ |