Avareh Marg Copyright © 1390 - 1394 All right reserved

وقتی چترت خداست ، بگذار سرنوشت هرچه میخواهد ببارد...لحظه هایت آرام

بزارید یه تجربه جالبو براتون بگم....تا حالا تجربه کردید مطمئنم

تاحالا هزاران بارشده که ارزویی داشته باشید و از خدا کمک بخواین....یا مشکلی براتون بوجود اومده باشه و دست به دامان خدا بشید...یا امتحانی داشتید یاحتما کنکور و....از قبیل این چیزا.....برای من خیلی پیش اومده و من همیشه اولین چیزی که میگم اینه : خداجون کمکم کن ....یادمه اوایل دائم نذر میکردم و خدا رو قسم میدادم به این و اون ....مثلا قسم میدادم به پهلوی شکسته فاطمه زهرا...به طفل شش ماهه حسین و از این قبیل قسم ها ...شده بود برام مثل نقل ونبات...هرچی میشد شروع میکردم به قسم دادن خدا....خوب ببینید اینم از تربیت و القا هایی بود که همه و همه توی این سالها بهمون تزریق میکردند....خوب و بدش به عهده خودتون....همه جا میگفتن این دعا رو بخونید دو روزه مشکلتون برطرف میشه...اگه ۳۰ روز این دعا رو بکنید حتما به آرزوتون میرسید....من نمیخوام این چیزا رو انکار کنم...خدا شاهده نمیخوام اینکارو بکنم ولی بیاین عاقلانه فکر کنیم....یکی از دوستام دائم داره دعا میخونه برای ازدواجش ....من نمیگم موضوع ازدواج موضوع مهمی نیست ...خوب همه جوون ها باهاش درگیرن خوب....دعاها برای نزدیک شدن به خداونده نه اینکه ایجادتوقع کنه...و آخرشم باعث گناه و کفر....به خدا خودم اینطور شده بودم وخدا منو ببخشه.....چرا ما دین رو درست درک نمیکنیم...من خودمو میگم با هیچ کس کاری ندارم...اخه مثلا من بیام یه گوسفند سر ببرم وبدم به یتیما و توقع داشته باشم تا یک هفته نهایتا با یک جنتلمن پولدار تحصیلکرده اشنا بشم که تحصیلاتشو تو فلان دانشگاه معتبر تمام کرده باشه و از فلان خانواده باشه و یهو بیاد عاشق من بشه و تمام....اخه چقدر رویا پردازی...چقدر توقع....بسه به خدا بسه.....حالا چند نفر نیاین بگید پس کائنات چی میشه ...پس قدرت تفکر چی میشه...من همه اینا رو قبول دارم ...قانون رازو هم قبول دارم ولی می خوام اینو بگم ما باید واقع بین باشیم....من کلی اروز دارم و عاشق آرزوهامم و برای رسیدن به اونها تلاش میکنم ....من نمیشینم باد اون چیزارو برام بیاره خودم میرم دنبالشون همین....نذر کنید  ..دعا بخونید به خدا توکل داشته باشید ولی تلاش کنید و اروم باشید ...خدا حواسش به همه چیز هست حتی اگه شما حواستون نباشه ....سالها پیش یه نذری کردم چندماه زیارت عاشورا و انواع واقسام دعاها رو خوندم میخواستم لیسانس قبول شم ...کنارش درسم میخوندم...جوابا اومد و من قبول نشدم ولی رتبه م خیلی خوب بود...من فسرده شدم و امیدم از خدا ناامید شد...همش با خودم درگیر بودم که چرا ....چرا خدا حاجت منو براورده نکرد....دلم شکست ...نمازو قطع کردم ....چندماه که گذشت یادم رفت ...همیشه همینطوره...شانسی دانشگاه ثبت نام کردم تو بهمن  اسفند قبول شدم و فروردین رفتم سر کلاس....یه رشته متفاوت ..رشته ای که شاید حتی نمیدونستم چی بود...تموم شد من لیسانسمو گرفتم...الانم تو مقطع ارشد دارم یکی از بهترین رشته های محبوب و مهم رو تو یه دانشگاه معتبر و بزرگ ادامه میدم....شاید اصلا یه روزی فکر نمیکردم  به اینجا برسم ....آرزوی من خیلی خیلی کوچیکتر از این بود....خیلی....ولی به این ایمان اوردم که صبر تو زندگی از همه چیز مهم تره....من اون موقعی که به ارزوم نرسیدم فکرشم نمیکردم که خدا چندین برابر ارزومو بهم بده....خدایا شکرت...شکرت...خدا چیزایی رو میدونه که ما نمیدونیم ...صلاح مارو خدا بیشتر از خودمون میدونه.... من تو زندگیم خیلی سختی کشیدم...خیلی ..... ولی صبر کردم وبه خدا ایمان داشتم...ازته دلتون به خدا تکیه کنید و با قوت قلب تلاش کنید....سختی همیشه هست....مشکلات یهو میان وقتی که ما اصلا نمی فهمیم.

شرط رسیدن به معشوق عاشقیه ....همیشه عاشق باشید عاشق ارزوهاتون







http://up.ghalebgraph.ir/up/galebgraph/authors/hamidreza/Bahman94/3/10.png


26 / 9 / 1390 11:52 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

C†?êmê§