كاش می شد نغمه یاران شنید
كاش می شد شور و مستی را چشید
كاش می شد بانگاهش تر شویم
كاش می شد ناز او را هی كشید
كاش می شد عشوه معشوق دید
كاش می شد رنج عشقش را كشید
كاش می شد همچو باران در كویر
با دل و جانش تمنا را كشید
كاش می شد با لبانش یار بود
كاش می شد نوش دارو را چشید
كاش می شد همراه حرف دلش
كاش می شد با دل او زار گریست
كاش می شد غرق خواهش می شدیم
كاش می شد هق هق عاشق نشید
كاش می شد با صدایش مست شد
كاش می شد با حضورش سبز شد
كاش می شد در دلش غوغا بریخت
كاش می شد با لب حسرت گریست
كاش می شد همچون سیاوش بود زار
كاش می شد نغمه هایش را شنید
C†?êmê§ |